Advisement

ədˈvaɪzmənt ədˈvaɪzmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    مشورت، تأمل
    • - to take under advisement
    • - دقیقاً مورد ملاحظه قرار دادن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد advisement

  1. noun A careful considering of a matter
    Synonyms: deliberation, calculation, consideration, lucubration, study, weighing

ارجاع به لغت advisement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «advisement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/advisement

لغات نزدیک advisement

پیشنهاد بهبود معانی