Although

ɒːlˈðoʊ ɔːlˈðəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • conjunction B1
    اگرچه، گرچه، هرچند، بااینکه
    • - Although he was tired he went to see his mother.
    • - با آنکه خسته بود، به دیدار مادرش رفت.
    • - Mehri kept her coat on, although it was very hot.
    • - مهری کت خود را درنیاورد هرچند که هوا خیلی گرم بود.
    • - They take after their father, although they are not tall as he is.
    • - آن‌ها به پدرشان رفته‌اند، هرچند که به قدبلندی او نیستند.
    • - although I am old, hold me tightly in your arms for one night...
    • - گرچه پیرم تو شبی سخت در آغوشم گیر...
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد although

  1. conjunction even though
    Synonyms: admitting, albeit, despite, despite the fact, even if, even supposing, granting, granting all this, in spite of, much as, notwithstanding, still, supposing, though, when, whereas, while

ارجاع به لغت although

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «although» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/although

لغات نزدیک although

پیشنهاد بهبود معانی