Authorized

ˈɒθəˌraɪzd ˈɔːθəraɪzd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    authorizes
  • وجه وصفی حال:

    authorizing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective C1
    مجاز
    • - an authorized biography
    • - زندگینامه‌ی مجاز (که با اجازه و همکاری خانواده‌ی شخص تهیه شده است)
    • - a fully authorized representative
    • - نماینده‌ی تام‌الاختیار
    • - an authorized salesman
    • - فروشنده‌ی مجاز
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد authorized

  1. adjective approved
    Synonyms: accredited, certified, commissioned, lawful, legal, legitimate, licensed, licit, official, recognized, sanctioned, warranted
    Antonyms: unofficial

لغات هم‌خانواده authorized

ارجاع به لغت authorized

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «authorized» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/authorized

لغات نزدیک authorized

پیشنهاد بهبود معانی