گذشتهی ساده:
birdedشکل سوم:
birdedسوم شخص مفرد:
birdsوجه وصفی حال:
birdingشکل جمع:
birdsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a bird in the hand is worth two in the bush
سیلی نقد به از حلوای نسیه
birds of a feather fly together
کند همجنس با همجنس پرواز
کم خوراک بودن
(عامیانه) چرند، بیارزش، بیفایده، بدردنخور، احمقانه
با یک تیر دو نشان زدن
تیر از کمان رها شده است، فرار کرد و رفت، دیگر دیر شده
(عامیانه) واقعیات دربارهی امور جنسی (به نحوی که بچه بفهمد)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bird» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bird