Blackbody

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    (فیزیک - جسم فرضی که امواج الکتروماگنتیک وارد بر سطح خود را کامل جذب می‌کند ) سیاه‌تن، تابشگیر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد blackbody

  1. noun A hypothetical object capable of absorbing all the electromagnetic radiation falling on it
    Synonyms: black-body, full radiator

ارجاع به لغت blackbody

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blackbody» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blackbody

لغات نزدیک blackbody

پیشنهاد بهبود معانی