Burn Out

bɜːrnaʊt ˈbɜːnaʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    burned out
  • شکل سوم:

    burnt out
  • سوم شخص مفرد:

    burns out
  • وجه وصفی حال:

    burning out

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb
    (در اثر آتش) به پایان رسیدن، به آخر رسیدن
    • - The candle will eventually burn out if we don't extinguish it soon.
    • - اگر زود خاموشش نکنیم، شمع در نهایت به پایان خواهد رسید.
    • - I fear the candle will burn out.
    • - می‌ترسم که شمع به آخر برسد.
  • phrasal verb B2
    از بین رفتن، سوختن، از کار افتادن
    • - The light bulb burned out, so I had to replace it.
    • - لامپ از بین رفت و مجبور شدم عوضش کنم.
    • - The old blender burned out after years of continuous use.
    • - مخلوط‌کن قدیمی پس‌از سال‌ها استفاده‌ی مداوم سوخت.
  • phrasal verb
    (در اثر کار زیاد) از پا درآمدن، خسته و بیمار شدن، فرسوده شدن
    • - After a long day at work, I feel like I'm starting to burn out.
    • - بعداز یک روز طولانی در محل کار، احساس می‌کنم از پا درآمده‌ام.
    • - He pushed himself too hard and eventually burned out from the stress.
    • - او خیلی به خودش فشار آورد و در نهایت از استرس خسته و بیمار شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد burn out

  1. phrasal verb become drained
    Synonyms: become exhausted, exhaust, fatigue, get tired, grow weary, run down, run out of steam, stress out, tire, wear down, wear out
  2. phrasal verb Tire due to overwork

ارجاع به لغت burn out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «burn out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/burn-out

پیشنهاد بهبود معانی