Carillon

ˈkærəljɑːn / / -lən kəˈrɪljən / / ˈkærəljən / /
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun adverb
    زنگ‌های موسیقی، سنتور زنگی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد carillon

  1. noun set of bells
    Synonyms: angelus, chimes, glockenspiel, gong, lyra, peal, tintinnabulation, tocsin

ارجاع به لغت carillon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carillon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carillon

لغات نزدیک carillon

پیشنهاد بهبود معانی