Cashew

ˈkæʃuː / / kəˈʃuː ˈkæʃuː / / kəˈʃuː ˈkæʃuː / / kəˈʃuː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cashew

  1. noun Kidney-shaped nut edible only when roasted
    Synonyms: cashew-nut, cashew tree, anacardium-occidentale

ارجاع به لغت cashew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cashew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cashew

لغات نزدیک cashew

پیشنهاد بهبود معانی