Cataract

ˈkætərækt ˈkætərækt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • noun
    آبشار بزرگ
    • - An elderly gentleman who has had a cataract operation.
    • - مرد پیری که تحت عمل جراحی آب مروارید قرار گرفته است.
  • noun
    پزشکی آب مروارید، آب آوردن (چشم)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cataract

  1. noun waterfall
    Synonyms: rapids, torrent, flood, deluge

ارجاع به لغت cataract

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cataract» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cataract

لغات نزدیک cataract

پیشنهاد بهبود معانی