Catatonic

ˌkæt̬əˈtɑːnɪk ˌkætəˈtɒnɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    (روانپزشکی) کاتاتونیک، روان‌گسیختگی، حالت خلسه
    • - However, the exact relationship of these cognitive deficits to catatonic symptoms remains unclear.
    • - هرچند هنوز ارتباط دقیق این نقصان‌های ذهنی با علائم کاتاتونیک نامشخص است.
    • - When he was stressed he fell into a catatonic state.
    • - وقتی که مضطرب شد به حالت کاتاتونیک درآمد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد catatonic

  1. adjective unaware
    Synonyms: comatose, confused, hung, suspended, unconscious, wedged

ارجاع به لغت catatonic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «catatonic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/catatonic

لغات نزدیک catatonic

پیشنهاد بهبود معانی