Chakra

ˈtʃʌkrə ˈtʃʌkrə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    چاکرا (یکی از هفت نقطه‌ی انرژی فیزیکی یا معنوی در بدن انسان طبق فلسفه‌ی یوگا)
    • - The yogi focused on balancing her chakras during meditation.
    • - یوگی بر ایجاد تعادل در چاکراهای خود حین مدیتیشن تمرکز کرد.
    • - The meditation techniques helped him balance his chakras and achieve inner peace.
    • - تکنیک‌های مدیتیشن به او کمک کرد چاکراهای خود را به تعادل برساند و به آرامش درونی دست یابد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت chakra

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chakra» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chakra

لغات نزدیک chakra

پیشنهاد بهبود معانی