فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Damnation

dæmˈneɪʃn dæmˈneɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun interjection
    لعن، لعنت‌شدگی
    • - Satan brought about the damnation of his soul.
    • - شیطان موجب جهنمی شدن روح او گردید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد damnation

  1. noun everlasting punishment
    Synonyms: condemnation, doom, hell, perdition, suffering, torment

ارجاع به لغت damnation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «damnation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/damnation

لغات نزدیک damnation

پیشنهاد بهبود معانی