Decompression

ˌdikəmˈpreʃən ˌdiːkəmˈpreʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • noun
    وافشاری، فشارزدایی
    • - a decompression chamber
    • - اتاقک فشارزدایی
  • noun
    (جراحی) فشارکاهی (عمل جراحی به‌منظور کاستن فشار)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد decompression

  1. noun Relieving pressure (especially bringing a compressed person gradually back to atmospheric pressure)
    Synonyms: decompressing
    Antonyms: compression

ارجاع به لغت decompression

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «decompression» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/decompression

لغات نزدیک decompression

پیشنهاد بهبود معانی