Diner

ˈdaɪnər ˈdaɪnə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    diners

معنی و نمونه‌جمله

  • noun countable
    کسی که شام می‌خورد، واگن رستوران
    • - Two of the diners were arrested.
    • - دو نفر از کسانی که برای خوردن شام رفته بودند بازداشت شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد diner

  1. noun casual restaurant with varied menu
    Synonyms: Automat, bistro, booth, café, canteen, chuck wagon, coffee shop, concession, dump, eatery, eating house, facility, fast-food outlet, greasy spoon, grill, hash house, ice-cream parlor, lunch counter, lunchroom, lunch wagon, mess hall, quick-lunch, saloon, sandwich shop, snack bar, tearoom

ارجاع به لغت diner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diner

لغات نزدیک diner

پیشنهاد بهبود معانی