Disaffect

ˌdɪsəˈfekt ˌdɪsəˈfekt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • verb - transitive
    از علاقه و محبت کاستن، بی‌میل شدن
    • - New party members were disaffected by the example of the leaders.
    • - اعضای جدید حزب از رفتار رهبران ناراضی بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد disaffect

  1. verb lose affection for, estrange
    Synonyms: agitate, alienate, antagonize, discompose, disquiet, disturb, disunify, disunite, divide, repel, upset, wean
    Antonyms: content, make happy, please

ارجاع به لغت disaffect

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disaffect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disaffect

لغات نزدیک disaffect

پیشنهاد بهبود معانی