Dynamism

ˈdaɪnəmɪzm ˈdaɪnəmɪzm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    قدرت تحرک، پویایی
    • - German dynamism was threatening the balance of power in Europe.
    • - نیروی پویای آلمان‌ها توازن قدرت در اروپا را مورد تهدید قرار داده بود.
    • - the dynamism of the Gothic architectural style
    • - پویندگی سبک معماری گوتیک
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dynamism

  1. noun The activeness of an energetic personality
    Synonyms: pizzazz, vigor, pizzaz, vigour, ergal, oomph, heartiness, zing

Collocations

ارجاع به لغت dynamism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dynamism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dynamism

لغات نزدیک dynamism

پیشنهاد بهبود معانی