Elixir

iˈlɪksər ɪˈlɪksə ɪˈlɪksə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    اکسیر، کیمیا
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد elixir

  1. noun remedy
    Synonyms: cure-all, elixir of life, extract, medicine, mixture, panacea, philosopher’s stone, potion, principle, solution

ارجاع به لغت elixir

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «elixir» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/elixir

لغات نزدیک elixir

پیشنهاد بهبود معانی