Embargo

ɪmˈbɑːɡoʊ ɪmˈbɑːɡəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    embargoed
  • شکل سوم:

    embargoed
  • سوم شخص مفرد:

    embargoes
  • وجه وصفی حال:

    embargoing
  • شکل جمع:

    embargoes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive adverb countable
    ممنوعیت، تحریم، مانع، قدغن
    • - The American embargo against Cuba has been in effect for many years.
    • - امریکا سالهاست کوبا را تحریم اقتصادی کرده است.
    • - They embargo all meat shipments until the source of contamination is found.
    • - تا یافتن منبع آلودگی اصلاً اجازه‌ی تخلیه‌ی محموله‌های گوشت را نمی‌دهند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد embargo

  1. noun prohibition, restriction
    Synonyms: ban, bar, barrier, blockage, check, hindrance, impediment, interdict, interdiction, proscription, restraint, stoppage

ارجاع به لغت embargo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «embargo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/embargo

لغات نزدیک embargo

پیشنهاد بهبود معانی