Encage

enˈkeɪdʒ ɪnˈkeɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive
    ( cage =) اردو زدن، چادر زدن، خیمه برپاکردن، منزل دادن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد encage

  1. verb
    Synonyms: cage, coop-up, confine

ارجاع به لغت encage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «encage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/encage

لغات نزدیک encage

پیشنهاد بهبود معانی