Endogen

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    درون‌زایی، گیاه درون روییده، اندوژن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد endogen

  1. noun A monocotyledonous flowering plant; the stem grows by deposits on its inside
    Synonyms: monocot, monocotyledon, liliopsid

ارجاع به لغت endogen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «endogen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/endogen

لغات نزدیک endogen

پیشنهاد بهبود معانی