Eskimo

ˈeskəmoʊ ˈeskəməʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun adjective
    اسکیمو
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد eskimo

  1. noun A member of a group of indigenous North American peoples thinly scattered in areas extending from Greenland across N Canada and Alaska through the NE tip of Asia
    Synonyms: inuit, esquimau, husky

ارجاع به لغت eskimo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eskimo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eskimo

لغات نزدیک eskimo

پیشنهاد بهبود معانی