Estimating

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    estimated
  • شکل سوم:

    estimated
  • سوم شخص مفرد:

    estimates

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun B2
    برآورد، تخمین، سنجش، ارزیابی
    • - The first method for estimating the intelligence of a ruler is to look at the men he has around him.
    • - نخستین شیوه به‌منظورِ سنجش هوش یک حاکم، نگاه کردن به افرادی است که او در اطراف خود دارد.
    • - Estimators working in the construction industry and manufacturing businesses have different methods of and motivations for estimating costs.
    • - ارزیاب‌های شاغل در صنعت ساختمان و مشاغل تولیدی، روش‌ها و انگیزه‌های متفاوتی برای ارزیابی هزینه‌ها دارند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد estimating

  1. noun judging
    Synonyms: supposing, reckoning, guessing

ارجاع به لغت estimating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «estimating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/estimating

لغات نزدیک estimating

پیشنهاد بهبود معانی