Estray

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • noun verb - intransitive
    (شخص یا چیزی که در جای خود نباشد) نا‌به‌جا، دور از جای خود
  • noun
    حقوق (حیوان بی صاحب یا حیوانی که گم شده و کسی ادعای مالکیت آن را نکرده است) بی صاحب، گمره، گمگشته
    • - estray cattle
    • - گاوهای بی‌صاحب
  • noun verb - intransitive
    رجوع شود به: to stray
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت estray

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «estray» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/estray

لغات نزدیک estray

پیشنهاد بهبود معانی