تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
every now and then (or every so often)
هرازگاهی، هر چند وقت یکبار، گاهیاوقات
یکی در میان
نوبت خوششانسی هر کسی روزی فرا میرسد.
دیر یا زود نوبت موفقیت هرکسی فرا خواهد رسید
حساب هرکسی سوا است، هرکس (باید) به فکر خودش باشد
(عامیانه) 1- به هر سو، از هر سو 2- با کمال بینظمی، بهطور درهم و برهم، اللهبختی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «every» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/every