Experiential

ɪkˌspɪriˈenʃl ɪkˌspɪəriˈenʃl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    تجربی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد experiential

  1. adjective Derived from experience or the experience of existence; - Benjamin Farrington; - John Dewey
    Synonyms: existential

ارجاع به لغت experiential

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «experiential» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/experiential

لغات نزدیک experiential

پیشنهاد بهبود معانی