Expurgate

ˈekspəɡeɪt ˈekspəɡeɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive formal
    هرزه‌زدایی کردن، تنقیح کردن، حذف کردن، تصفیه‌ی اخلاقی کردن (مطالب زننده یا نامناسب و غیره را از متن و غیره حذف کردن)
    • - The consumers are requested not to expurgate their answers.
    • - از مصرف‌کنندگان تقاضا می‌شود که در پاسخ‌هایشان هرزه‌زدایی نکنند.
    • - an expurgated version of Chaucer's works
    • - متن تنقیح‌شده‌ی آثار چاسر
    • - The journalist was criticized for expurgating quotes to fit their own agenda.
    • - این روزنامه‌نگار به دلیل حذف نقل‌قول‌ها برای تناسب با دستور کار خود مورد انتقاد قرار گرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد expurgate

  1. verb censor, cut
    Synonyms: bleep, bleep out, blip, blue pencil, bowdlerize, cleanse, clean up, decontaminate, lustrate, purge, purify, sanitize, screen, scrub, squash, sterilize
    Antonyms: allow, permit

ارجاع به لغت expurgate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «expurgate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/expurgate

لغات نزدیک expurgate

پیشنهاد بهبود معانی