Fess

fes fes
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

در معنای دوم fesse نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار fess رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - intransitive informal
    اعتراف کردن، اقرار کردن (معمولاً با حرف اضافه‌ی up می‌آید)
    • - It's better to fess up to your mistakes.
    • - بهتر است به اشتباه‌های خود اعتراف کنید.
    • - John finally fessed up to breaking the vase.
    • - جان سرانجام به شکستن گلدان اقرار کرد.
  • noun
    نواری افقی که روی سپر نقش می‌بندد (در نشان‌های نجابت خانوادگی و اشرافی و پرچم)
    • - The red fesse on the blue background of the flag represented the nation's unity.
    • - نوار افقی قرمزرنگ در پس‌زمینه آبی پرچم نشان‌دهنده اتحاد ملی بود.
    • - golden fess
    • - نوار افقی طلایی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت fess

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fess» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fess

لغات نزدیک fess

پیشنهاد بهبود معانی