Fittingly

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    به‌طور مناسب
    • - He was dressed fittingly.
    • - به‌طور مناسب لباس پوشیده بود.
    • - The dance ends fittingly with a fugue.
    • - رقص با فوگ به‌طور مناسب به پایان می‌رسد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fittingly

  1. adverb In an appropriate manner
    Synonyms: appropriately, suitably, befittingly, fitly

لغات هم‌خانواده fittingly

ارجاع به لغت fittingly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fittingly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fittingly

لغات نزدیک fittingly

پیشنهاد بهبود معانی