Foliage

ˈfoʊliɪdʒ ˈfəʊli-ɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    برگ درختان، شاخ‌وبرگ
    • - Pollution has stripped the trees of their foliage.
    • - آلودگی شاخ و برگ درختان را ریخته است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد foliage

  1. noun leaves
    Synonyms: frondescence, greenness, growth, herbage, leafage, umbrage, vegetation, verdure

ارجاع به لغت foliage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foliage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/foliage

لغات نزدیک foliage

پیشنهاد بهبود معانی