Foozle

ˈfuːzəl ˈfuːzl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun adverb
    با خام‌دستی زدن، بدزدن، سرهم‌بندی کردن، بدساختن، ضربت نادرست، خام‌دستی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد foozle

  1. noun A stupid, clumsy mistake
    Synonyms: blunder, bull, bungle, fumble, muff, stumble, blooper, boner, bloomer, goof

ارجاع به لغت foozle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foozle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/foozle

لغات نزدیک foozle

پیشنهاد بهبود معانی