Gizmo

ˈɡɪzmoʊ ˈɡɪzməʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    gizmos

توضیحات

همچنین می‌توان از gismo به‌ جای gizmo استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    gadget = gismo ،
    • - Give me the gizmo with which to tighten this screw.
    • - فلان ابزار را بده تا این پیچ را سفت کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد gizmo

  1. noun gadget
    Synonyms: appliance, contraption, contrivance, device, doohickey, instrument, machine, mechanical device, thingamabob, thingamajig, tool, whatchamacallit, widget

ارجاع به لغت gizmo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gizmo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gizmo

لغات نزدیک gizmo

پیشنهاد بهبود معانی