Gremlin

ˈɡremlɪn ˈɡremlɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    موجود وهمی (مثل جن‌وپری)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد gremlin

  1. noun imp
    Synonyms: demon, goblin, sprite, pixie, fairy, elf

ارجاع به لغت gremlin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gremlin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gremlin

لغات نزدیک gremlin

پیشنهاد بهبود معانی