Grimm

ɡrɪm ɡrɪm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • یاکوب گریم (زبان‌شناس آلمانی: 1785-1863)
  • ویلهلم گریم (زبان‌شناس آلمانی: 1786-1859)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد grimm

  1. noun The older of the two Grimm brothers remembered best for their fairy stories; also author of Grimm's law describing consonant changes in Germanic languages (1785-1863)
    Synonyms: Jakob Grimm, Wilhelm Grimm, Wilhelm Karl Grimm, Jakob Ludwig Karl Grimm

ارجاع به لغت grimm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grimm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grimm

لغات نزدیک grimm

پیشنهاد بهبود معانی