Holland

ˈhɑːlənd ˈhɒlənd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun informal
    هلند (کشوری در قاره‌ی اروپا که امروزه با املای رسمی Netherlands نوشته می‌شود)
    • - Holland is a beautiful country famous for its windmills, tulips, and cheese.
    • - هلند کشور زیبایی است که به خاطر آسیاب‌های بادی، گل‌های لاله و پنیر معروف است.
    • - Holland is a densely populated country with a thriving economy.
    • - هلند کشوری پرجمعیت با اقتصاد پررونق است.
    • - Holland is home to several famous artists, including Vincent van Gogh and Rembrandt.
    • - هلند زادگاه چندین هنرمند مشهور از جمله ونسان ون گوگ و رامبرانت است.
    • - My friend's ancestors are from Holland
    • - نیاکان دوست من اهل هلند هستند.
  • noun
    هلندی (نوعی پارچه‌ی کتانی یا پنبه‌ای که معمولاً در مبلمان از آن استفاده می‌شود)
    • - The tablecloth was made of a durable Holland cloth.
    • - رومیزی از پارچه‌ی هلندی بادوام ساخته شده بود.
    • - The curtains in the living room were made of a thick holland fabric.
    • - پرده‌های اتاق نشیمن از پارچه‌ی ضخیم هلندی ساخته شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد holland

  1. A constitutional monarchy in western Europe on the North Sea; half the country lies below sea level
    Synonyms: netherlands, the-netherlands, kingdom-of-the-netherlands, nederland

ارجاع به لغت holland

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «holland» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/holland

لغات نزدیک holland

پیشنهاد بهبود معانی