Immodest

ɪˈmɑːdɪst ɪˈmɒdɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    بی‌شرم، پر‌رو، بی‌عفت، گستاخ، جسور، نا‌نجیب
    • - immodest jokes
    • - شوخی‌های وقیحانه
    • - women wearing immodest clothes
    • - زن‌هایی که لباس منافی عفت می‌پوشند
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد immodest

  1. adjective shameless
    Synonyms: bawdy, bold, brazen, coarse, depraved, forward, indecent, lewd, obscene, revealing, risqué, unashamed, unchaste, unseemly

ارجاع به لغت immodest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «immodest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/immodest

لغات نزدیک immodest

پیشنهاد بهبود معانی