Irreversible

ˌɪrəˈvɜrːsəbl ˌɪrɪˈvɜːsəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective C2
    باطل‌نکردنی (یا نشدنی)، برگشت‌ناپذیر، غیرقابل‌پژوهش‌خواهی، تغییرناپذیر، برنگشتنی
    • - this court's verdict is irreversible.
    • - حکم این دادگاه قابل‌پژوهش‌خواهی نیست.
    • - irreversible engine.
    • - موتوری که دنده‌ی عقب ندارد.
  • adjective
    پشت و رو نکردنی (یا نشدنی)، دو رو نکردنی، وارون نکردنی یا نشدنی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد irreversible

  1. adjective That cannot be revoked or undone
    Synonyms: irrevocable, unalterable
    Antonyms: reversible
  2. adjective Not changing or ceasing
    Synonyms: unchangeable, invariable, immutable

ارجاع به لغت irreversible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «irreversible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/irreversible

لغات نزدیک irreversible

پیشنهاد بهبود معانی