Literacy

ˈlɪtrəsi ˈlɪtrəsi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    literacies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable C1
    سواد (باسواد بودن)
    • - Improving the literacy rate should be a top priority for the government.
    • - ارتقای میزان باسوادی باید اولویت اصلی حکومت باشد.
    • - Computer literacy is becoming increasingly important in today's digital age.
    • - سواد کامپیوتری به طور فزاینده‌ای در عصر دیجیتال امروزی اهمیت پیدا می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد literacy

  1. noun ability to read
    Synonyms: articulacy, articulateness, background, cultivation, education, knowledge, learning, proficiency, refinement, scholarship
    Antonyms: ignorance, illiteracy

لغات هم‌خانواده literacy

ارجاع به لغت literacy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «literacy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/literacy

لغات نزدیک literacy

پیشنهاد بهبود معانی