Loophole

ˈluːphoʊl ˈluːphəʊl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    (معماری، نظامی) مَزغَل، روزنه، سوراخ
  • noun
    (مجازی) (قانون، مقررات و غیره) نقطه‌ی ضعیف، راه گریز، مفرّ
    • - Instead of windows the tower had loopholes.
    • - برج به‌جای پنجره روزنه داشت.
    • - We must close the loopholes in the tax laws.
    • - باید راه‌های فرار از قوانین مالیاتی را ببندیم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد loophole

  1. noun escape
    Synonyms: alternative, escape clause, means of escape, outlet, technicality, way out

ارجاع به لغت loophole

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «loophole» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/loophole

لغات نزدیک loophole

پیشنهاد بهبود معانی