Mustache

ˈmʌstæʃ məˈstɑːʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    mustaches

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    سبیل
    • - handlebar mustache
    • - سبیل چخماقی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد mustache

  1. noun An unshaved growth of hair on the upper lip
    Synonyms: moustache, moustachio, handlebars, soup-strainer

ارجاع به لغت mustache

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mustache» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mustache

لغات نزدیک mustache

پیشنهاد بهبود معانی