Nonconductor

ˌnɒnkənˈdʌktər ˌnɒnkənˈdʌktə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    جسم غیرهادی، نارسانا
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد nonconductor

  1. noun A material such as glass or porcelain with negligible electrical or thermal conductivity
    Synonyms: insulator, dielectric
    Antonyms: conductor

ارجاع به لغت nonconductor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nonconductor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nonconductor

لغات نزدیک nonconductor

پیشنهاد بهبود معانی