Off-kilter

ɔfˈkɪltər ɒfˈkɪltə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    کج، کج‌وکوله، یک‌وری
    • - The off-kilter design of the building made it stand out among the other structures in the city.
    • - طراحی کج این ساختمان آن را در میان دیگر سازه‌های شهر متمایز کرده است.
    • - The table leg was off-kilter.
    • - پایه‌ی میز یک‌وری بود.
  • adjective
    غیرعادی، عجیب‌وغریب
    • - His off-kilter approach to problem-solving often led to innovative solutions.
    • - رویکرد غیرعادی او برای حل مسئله اغلب به راه‌حل‌های نوآورانه منتهی می‌شد.
    • - The artist's off-kilter paintings were both intriguing and thought-provoking.
    • - نقاشی‌های عجیب‌وغریب این هنرمند هم جذاب بودند و هم تأمل‌برانگیز.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت off-kilter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «off-kilter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/off-kilter

لغات نزدیک off-kilter

پیشنهاد بهبود معانی