Offender

əˈfendər əˈfendə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    offenders

معنی

  • noun countable B2
    متخلف، تخطی‌کننده، متجاوز
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد offender

  1. noun perpetrator
    Synonyms: con, convict, criminal, crook, culprit, delinquent, felon, guilty party, guilty person, jailbird, lawbreaker, malefactor, sinner, suspect, transgressor, wrongdoer

لغات هم‌خانواده offender

ارجاع به لغت offender

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «offender» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/offender

لغات نزدیک offender

پیشنهاد بهبود معانی