Operant

ˈɑːpərənt ˈɑːpərənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective
    مؤثر، عامل، کار‌کننده، فعالیت‌کننده
    • - operant conditioning
    • - شرطی‌شدن کنشگر
    • - operant conscience
    • - وجدان مؤثر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت operant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «operant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/operant

لغات نزدیک operant

پیشنهاد بهبود معانی