Orchestral

ɔːrˈkestrəl ɔːˈkestrəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective B2
    ارکستری، وابسته به انجمن نوازندگان، درخور ارکستر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد orchestral

  1. adjective
    Synonyms: symphonic, operatic, instrumental, concert, philharmonic, scored for orchestra

ارجاع به لغت orchestral

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «orchestral» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/orchestral

لغات نزدیک orchestral

پیشنهاد بهبود معانی