Partake

pɑːrˈteɪk pɑːˈteɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    partook
  • شکل سوم:

    partaken
  • سوم شخص مفرد:

    partakes
  • وجه وصفی حال:

    partaking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive adverb
    شرکت کردن، شریک شدن، بهره داشتن، قسمت بردن، خوردن، سهیم بودن در
    • - He could not partake of some of the activities.
    • - او نمی‌توانست در برخی از فعالیت‌ها شرکت کند.
    • - Let us all partake in a common political and economic life.
    • - بیایید همگی در یک زندگی مشترک سیاسی و اقتصادی شریک شویم.
    • - she partook her lunch in front of the T.V.
    • - او ناهار خود را جلو تلویزیون صرف کرد.
    • - None can partake of the meal until the master has had his fill.
    • - تا ارباب سیر نشده هیچ‌کس نمی‌تواند از غذا بخورد.
    • - I invited them to partake of our lowly fare.
    • - از آن‌ها دعوت کردم که در خوراک محقرانه‌ی ما سهیم شوند.
    • - These dialects partook of the common body of Indo-European vocabulary.
    • - این گویش‌ها واژگان مشترک هند و اروپایی را دارا بودند.
    • - She partakes of none of her mother's talents.
    • - او هیچ یک از استعدادهای مادرش را ندارد.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد partake

  1. verb eat, share
    Synonyms: be a party to, be in on, be into, consume, devour, divide, engage, enter into, feed, get in the act, have a finger in, ingest, participate, receive, sample, savor, sip, sit in, sit in on, take, take part, tune in
    Antonyms: abstain, refrain

ارجاع به لغت partake

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «partake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/partake

لغات نزدیک partake

پیشنهاد بهبود معانی