Phone

    foʊn fəʊn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      phoned

    • شکل سوم:

      phoned

    • سوم شخص مفرد:

      phones

    • وجه وصفی حال:

      phoning

    • شکل جمع:

      phones

    معنی‌ها

    • noun countable A1
      تلفن
    • verb - transitive verb - intransitive
      تلفن کردن
    • noun countable
      صوت، آوا، صدا
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد phone

    1. verb To communicate with (someone) by telephone
      Synonyms: call, telephone, ring, buzz, dial, call-up
    2. noun Electro-acoustic transducer for converting electric signals into sounds; it is held over or inserted into the ear
      Synonyms: telephone, receiver, earphone, radiophone, earpiece, headphone, telephone set
    3. noun (phonetics) an individual sound unit of speech without concern as to whether or not it is a phoneme of some language
      Synonyms: speech sound, sound

    ارجاع به لغت phone

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «phone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/phone

    لغات نزدیک phone

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری