Realistically

rɪəˈlɪstɪkli rɪəˈlɪstɪkli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    در واقع
    • - Realistically speaking, he hadn't a hope, but that didn't stop him trying.
    • - در واقع، او امیدی نداشت اما این موضوع، مانع از تلاش او نمی‌شد.
    • - Realistically, there is never one right answer.
    • - در واقع، هیچ پاسخ درستی وجود ندارد.
  • adverb
    واقع‌بینانه، واقع‌گرایانه
    • - The figure was realistically painted.
    • - این نگاره به‌طور واقع‌گرایانه ترسیم شده بود.
    • - She tried to look at the map realistically.
    • - سعی کرد واقع‌بینانه به نقشه نگاه کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد realistically

  1. adverb In a realistic manner
    Antonyms: unrealistically

لغات هم‌خانواده realistically

ارجاع به لغت realistically

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «realistically» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/realistically

لغات نزدیک realistically

پیشنهاد بهبود معانی