Reassure

ˌriːəˈʃʊr ˌriːəˈʃʊə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reassured
  • شکل سوم:

    reassured
  • سوم شخص مفرد:

    reassures
  • وجه وصفی حال:

    reassuring

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive C1
    اطمینان دادن، قوت قلب دادن، خاطرجمع کردن، دلگرم کردن
    • - The doctor reassured the patient that the surgery would be successful.
    • - دکتر به بیمار اطمینان داد که جراحی موفقیت‌آمیز خواهد بود.
    • - She reassured her friend that everything would work out in the end.
    • - به دوستش قوت قلب داد که در نهایت همه‌چیز درست خواهد شد.
  • verb - transitive
    انگلیسی بریتانیایی دوباره بیمه کردن
    • - The drivers reassured their vehicles.
    • - رانندگان وسایل نقلیه‌ی خودشان را دوباره بیمه کردند.
    • - These companies didn't like to reinsure catastrophe insurers, as natural disasters like storms are becoming increasingly unpredictable.
    • - این شرکت‌ها دوست نداشتند بیمه‌گذاران بلایای طبیعی را دوباره بیمه کنند، زیرا بلایای طبیعی مانند طوفان به‌طور فزاینده‌ای غیرقابل پیش‌بینی می‌شوند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد reassure

  1. verb restore confidence to
    Synonyms: assure, bolster, brace, buoy, cheer, comfort, console, convince, encourage, give a lift, give confidence, guarantee, hearten, inspire, inspirit, perk up, pick up, put one’s mind to rest, relieve, snap one out of it
    Antonyms: discourage, dishearten, unnerve

ارجاع به لغت reassure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reassure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reassure

لغات نزدیک reassure

پیشنهاد بهبود معانی