Rubble

ˈrʌbl ˈrʌbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    rubbled
  • شکل سوم:

    rubbled
  • وجه وصفی حال:

    rubbling

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    پاره‌آجر، سنگ و آجر، آوار (انبوهی از سنگ و آجر شکسته و غیره که در هنگام سقوط یا تخریب ساختمان باقی می‌ماند)
    • - Children were playing amidst the rubble of bombed-out buildings.
    • - بچه‌ها در میان آوار ساختمان‌های بمباران‌شده بازی می‌کردند.
    • - The earthquake turned the village into a pile of rubble.
    • - زلزله دهکده را به توده‌ای از سنگ و آجر تبدیل کرد.
  • noun uncountable
    معماری خرده‌سنگ (در پر کردن دیوارها و غیره)
    • - A pile of rubble could be seen in front of the stone cutter's workshop.
    • - در جلو کارگاه سنگ‌تراشی یک توده خرده‌سنگ دیده می‌شد.
    • - We used the pieces of rubble to create a decorative wall.
    • - از تکه‌های خرده‌سنگ برای درست کردن دیوار تزیینی استفاده کردیم.
  • verb - transitive
    به خاک و سنگ تبدیل کردن، ویران کردن، تخریب کردن
    • - The earthquake mercilessly rumbled the city.
    • - زمین‌لرزه شهر را به خاک و سنگ تبدیل کرد.
    • - The demolition crew set out to rubble the old building.
    • - خدمه‌ی تخریب برای تخریب ساختمان قدیمی اقدام کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد rubble

  1. noun The remains of something destroyed, disintegrated, or decayed
    Synonyms: debris, wreckage, ruin, brash, wrack, wreck, dust, fill, junk, scree, detritus

ارجاع به لغت rubble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rubble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rubble

لغات نزدیک rubble

پیشنهاد بهبود معانی