Rumbustious

rʌmˈbʌstʃəs rʌmˈbʌstʃəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    سرکش، دیر رام، کله‌شق، جنجال‌آفرین، دعوایی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد rumbustious

  1. adjective Noisy and lacking in restraint or discipline
    Synonyms: rambunctious, boisterous, robustious, unruly

ارجاع به لغت rumbustious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rumbustious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rumbustious

لغات نزدیک rumbustious

پیشنهاد بهبود معانی